

نکته مهم اینکه این غفلت فقط مربوط به سال کرونایی نیست، بلکه غفلت بزرگتری هم اتفاق افتاده است. طبق برنامه ششم توسعه کشور که باید تا پایان سال 1400 اجرایی شود، دولت موظف به ایجاد مزایای بیمه برای خدمات مشاوره بوده اما تا به امروز انجام نشده است. بند «ج» ماده 102 این قانون، دولت را مکلف کرده است که آموزش و مشاوره مستمر و مسئولانه نوجوانان و جوانان با اولویت خانوادهها را قبل، حین و دستکم 5 سال پس از ازدواج اجرایی کند و خدمات بیمهای پایه و تکمیلی را برای آن درنظر بگیرد. شاید بهظاهر، این ماده قانونی، فقط مربوط به ازدواج باشد اما تعیین بازه زمانی «دست کم 5 سال پس از ازدواج» اثبات میکند که مسئله بیمه بودن خدمات مشاوره تا چه اندازه برای سیاستگذاران مهم بوده است.
حالا موضوع مهم اینکه، تبعات روحی و روانی کرونا هم نیاز مردم به دریافت خدمات مشاوره را بیشتر کرده است. حاتمی میگوید: در شرایط معمول 32 درصد مردم به دنبال خدمات مشاوره آنلاین بودند اما در سال گذشته به دلیل اضطراب، وسواس و افسردگیهای ناشی از کرونا، 64 درصد مردم متقاضی این خدمات شدند. برای پاسخ به این نیاز بسیاری از خدمات همکاران ما آنلاین شده است اما متاسفانه با بالا بودن تعرفهها و بیمه نبودن این خدمات، خیلی از روانشناسنماها برای مردم دام پهن کردهاند که این اتفاق بسیار خطرناک و آسیبزاست.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در کودکی،غیر از مادر بزرگم تحت تاثیر بازی خسرو شکیبایی بودم
زمانی که دست در دست مادربزرگش بی آن که درکی از بازیگری داشته باشد، سر صحنه تئاتر و لوکیشن های سینمایی و تلویزیونی رفت، علاقهمند به جادوی سینما و بازیگری شد. همیشه و در همه مصاحبه ها از زنده یاد رقیه چهره آزاد صحبت می شود و افسانه چهره آزاد عاشقانه از تاثیرات مادربزرگش در حرفه بازیگری حرف میزند. او با نقش متفاوت «مینو» فالگیر قصه ماورایی سریال «احضار»، مهمان ماه رمضان خانه هاست. شاید جالب باشد بدانید که خودش پیشنهاد بازی در این نقش را داده است. در ادامه گفت و گوی ما را با این بازیگر می خوانید.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محوری
«چه تعداد از زنان طلاقگرفته در کشور دوباره ازدواج میکنند؟»، تقی رستموندی، رئیس سازمان امور اجتماعی کشور در پاسخ به این سوال گفته است: «بر اساس جدیدترین آمار سازمان ثبتاحوال، ۴۰ تا ۴۵ درصد از بانوان مطلقه دوباره ازدواج میکنند.» باتوجه به آمارها، امکان ازدواج مجدد زنان بعد از طلاق، نزدیک به 50 درصد است و این خود بهانهای شد تا در ادامه، توصیههایی به چنین خانمهایی داشته باشیم و از رایجترین اشتباهاتشان بگوییم. همچنین بگوییم که خانمها بعد از طلاق برای ازدواج مجدد چه نکاتی را در نظر بگیرند تا زندگیمشترک موفقتری در انتظارشان باشد و شکست قبلی باعث نشود که باز هم زندگیشان به خطر بیفتد.
برای بهبود روانی به خودتان زمان نمیدهید
پس از خاتمه یافتن زندگی مشترک به خودتان زمان بدهید تا خودتان را ببخشید و به آرامش برسید. بعد از طلاق یا فوت شوهر چه دارای فرزند باشید و چه فرزندی نداشته باشید، حداقل به مدت زمانی نزدیک یک ساله برای بهبود روانی نیاز دارید و نباید کمتر از یک سال ازدواج مجدد داشته باشید زیرا در این یک سال باید فرد از دردها، غمها و آسیبهای روانی رها شود و به بازیابی خود بپردازد.
انگیزهتان برای ازدواج مجدد اشتباه است
به انگیزه ازدواج مجدد خود هوشیار باشید. متاسفانه ازدواجهای دوم به ویژه برای خانمها با عجله بیشتر به دلیل فشارهای خانوادگی و اجتماعی، فرار از تنهایی و افسردگی یا رفع نیازهای عاطفی، جسمی و مالی و بدون در نظر گرفتن معیار مناسب انجام میشود که نتیجهاش هم معمولا خوشبختی نیست.
از خاطرات گذشته فرار میکنید
گیر کردن در مرور خاطرات تلخ گذشته برای شما ممنوع است. برخی خاطرات از زمانی که با همدیگر بودید، شما را آزار خواهد داد. این خاطرات قرار نیست فراموش شوند، نباید از به یادآوردن این خاطرات فرار کنید اما نکته مهم این است که نباید با آنها زندگی کنید. به خودتان یادآوری کنید لحظات خاطرهانگیزی در انتظار شما در آینده است. آیندهتان آن چیزی است که شما اکنون نیاز دارید به آن فکر کنید و روی آن تمرکز کنید. این مسئلهای حیاتی است که شما آسیبهای هیجانی طلاقی را که تجربه کردهاید، درک کنید اما نباید در آن متوقف شوید. به عبارت دیگر، باید خیلی سریع و بدون تاخیر، دوباره کنترل زندگیتان را به دست بگیرید و به سوی تحقق آرزوهای جدیدتان بروید. این کار را باید با بررسی گذشته، توجه به موقعیت فعلی و برنامهریزی برای بقیه زندگیتان انجام دهید.
دچار حس بیارزشی میشوید
احساس خود ارزشمندی را به خودتان برگردانید. باید بدانید احساسهای نامناسب تا حدودی پس از تجربه طلاق طبیعی است. حس طرد شدن که منجر به تصمیم طلاق شده موجب حس بیارزشی می شود و پس زدن رابطه را در پیدارد. در طول زندگی مشترکتان چقدر نیازهای خودتان را سرکوب و خود را فدا کردید تا همسرتان خشنود باشد؟! اکنون زمانی است که باید زندگی برای خودتان را شروع کنید. انجامدادن کارهایی که شما را شاد میکنند، به طرز قابل توجهی عزتنفستان را افزایش میدهد. بهتر است ازدواج در زمانی صورت گیرد که پایش روانیتان از ازدواج اول را به پایان رسانده و سهم خودتان را در اشتباهات گذشته درک کردهاید و با این کار، حس خود ارزشمندی خودتان را درمییابید.
ملاکهای کمالگرایانه در نظر میگیرید
انتخاب ملاکهای واقعگرایانه و نه کمالگرایانه برای ازدواج مجدد، مسئله مهمی است. در جامعه و فرهنگ ما برای ازدواج افراد مطلقه چه زن و چه مرد موارد محدودتری وجود دارد پس واقعگرا باشید و برای ازدواج ملاکهای دست بالایی را در نظر نگیرید زیرا با گذشت زمان این موارد محدودتر خواهد شد. اگر ملاکهای بسیار سختگیرانهای در ذهن داشته باشید، دیدن کوچکترین مشکلاتی شما را به یاد زندگی گذشته میاندازد و آستانه تحملتان تا حد زیادی کاهش مییابد. در نتیجه بسیار اهمیت دارد که واقعگرایی خود را حفظ کنید و بتوانید برای ازدواج مجدد معیارهای مناسبی را انتخاب کنید.
طلاقتان را از خواستگارتان مخفی میکنید
بعد از پیدا کردن فرد مد نظر با او صادق باشید. چیزی را از او مخفی نکنید. خوب است که درباره گذشته خود روشن برخورد و ابهامات را برای فرد جدید برطرف کنید اما لزومی ندارد که تمامی جزئیات را برای او بازگو کنید. از تعریف کردن بیش از حد دلایل طلاق بپرهیزید. قرار ملاقات فرزندان و هر مسئلهای که قرار است ارتباط شما با همسر سابقتان را حفظ کند با همسر آیندهتان مطرح کنید. رعایت نکردن این مسئله پس از ازدواج میتواند به نوعی نگرانی و احساس نبود امنیت در همسر آیندهتان بینجامد.
خواستگارتان را با شوهر سابقتان
مقایسه میکنید
پیدا کردن ریزترین شباهتهای رفتاری خواستگارتان با شوهر سابق موجب میشود که خاطرههای بد فرد از همسر سابق یادآوری و به سطح هوشیاری آورده شود. بعدش هم بلافاصله فرد واکنشی بسیار منفی و شدیدتر از سطح منطقی به این رفتار یادآورنده میدهد و خب معلوم است که فرد مقابل هم در مواجهه با این رفتارهای واکنشی پرخاشگرانه بیکار نمینشیند. یادتان باشد که هر فردی در این دنیا با فرد دیگر شباهتهایی دارد و البته تفاوتهای بسیار. پس نباید هر شباهت رفتاری را به حساب یکیبودن بگذاریم. بلکه نوع برخورد ما با مسائل و کسب مهارتهای جدید رفتاری زندگی را جور دیگر رقم میزند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

کپی بودن سرود ملی ایران از سرود ملی کره جنوبی بار دیگر خبرساز شد. علی رهبری موسیقی دان و آهنگ ساز در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سرود جمهوری اسلامی ایران را «کپی» سرود ملی کره جنوبی دانست و خواستار ساخت سرودی جدید با استفاده از بنمایه موسیقی ایرانی شد. با این حال باید این نکته را هم بگوییم که پیش از این در اوایل جام جهانی فوتبال در برزیل این موضوع از سوی برخی خبرنگاران در فضای مجازی اعلام شد. در سال ۲۰۱۹ هم این مسئله دوباره با احتمال قرارگرفتن تیم فوتبال ایران برابر کره جنوبی بر سر زبان ها افتاد و شاید نکته جالب تر این باشد که بدانید همین سرود ملی کره جنوبی برگرفته از آهنگ سرود ملی مالدیو است. امروز در کنار بررسی کپی بودن سرود ملی کشورمان به سرودهای ملی دیگر کشورها اشاره کرده ایم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
او به دختران معلول هم رحم نمی کرد
سید خلیل سجادپور- مرد میان سالی که با وعده ازدواج، زنان و دختران را اغفال می کرد در حالی با تلاش های یکی از طعمههایش در مشهد دستگیر شد که بررسی ها نشان داد او دارای پرونده های مشابه در استان های دیگر کشور است. به گزارش اختصاصی خراسان، پرونده «کلاهبرداری در نقاب خواستگاری»، زمانی در دستور کار پلیس قرار گرفت که دختر 38 ساله معلول مشهدی در دام حیله گری های مردی شیاد افتاد و همه پس اندازش را از دست داد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادداشت سردبیر
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چهارشنبه شب مهمان گفتوگوی ویژه خبری بود. او در این گفتوگوی ۴۵ دقیقهای به موارد و نکات بسیار مهمی درباره منطقه، جایگاه ایران، موقعیت دشمنان منطقهای و فرامنطقهای و... اشاره کرد که به لحاظ راهبردی و تعیین سطح جدیدی از توازن قوا بسیار اهمیت دارد.فرمانده کل سپاه خطاب به رژیم صهیونیستی یادآور شد که اگر بخواهد دست از پا خطا کند و درمسائل ایران و منطقه،خرابکاری را ادامه دهد با پاسخهای سخت و سنگینی مواجه خواهد شد. سلامی با دادن آدرسهای دقیق، به نوعی مسئولیت تمام اتفاقات روی داده در سرزمینهای اشغالی در طول سه هفته گذشته را به صورت رسمی بر عهده گرفت در حالی که رژیم صهیونیستی به دلیل ترس و وحشت جرئت بر عهده گرفتن مسئولیت هیچکدام از اقدامات خرابکارانه در ایران در طول یکی دو سال گذشته را نداشت، ایران با صراحت تمام پیام را به صهیونیستها منتقل کرد تا نشان داده شود که برخلاف تبلیغات بسیار، امنیت این رژیم تا جایی شکننده است که میشود تا عمق امنیتیترین مراکز این رژیم نفوذ کرد. به گزارش فارس وتسنیم، سرلشکر سلامی با تاکید بر این که اسرائیلیها دچار پدیده زوال هستند و در غروب سیاسی به سر میبرند ،افزود: تاکنون چهار انتخابات برای تعیین نخست وزیر انجام دادند، ولی نتوانستند و احتمالاً به سمت انتخابات پنجم میروند. فرمانده کل سپاه یادآور شد: سیستم صهیونیستی از درون دچار فروپاشی، تزلزل و ریزش شده است، آنها سعی کردند ظرف یک سال و نیم گذشته از خودشان یک فیگور اقتدار نشان دهند یعنی مثل یک بادکنک خودشان را باد کردند.وی افزود: آنها آسیبهای فوقالعادهای دارند، یکی دو ماه قبل تمام آسیبهای رژیم صهیونیستی نشان داده شد، نشان داده شد که دریانوردی و کشتیرانی تجاری رژیمصهیونیستی در هر نقطهای از عالم آسیب پذیر است در حالی که ۹۰ درصد تجارت و بازرگانی این رژیم از طریق دریاست، زیرا هیچ مرز زمینی ندارد. سرلشکر سلامی اظهار کرد: هیچ کس فکر نمیکرد که رژیم صهیونیستی چنین آسیبهای بزرگی در عرصه تجارت دریایی داشته باشد، خیلی ساده میتوان تجارت دریایی رژیم صهیونیستی را با اخلال جدی مواجه کرد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر
رهبر انقلاب به مناسبت روز قدس خطاب به جوانان عرب: 

جواد نوائیان رودسری – مهرماه سال 1335 بود که صهیونیستها، هشت سال بعد از تشکیل دولت جعلی اسرائیل، به روستای «کفر قاسم» حمله کردند؛ آنها تمام کشاورزانی را که در حال بازگشت از مزارع بودند، از دم تیغ گذراندند؛ حدود 40 کودک بیگناه هم، بخشی از این کشتار وحشیانه بودند. صهیونیستها در حالی که کف بر دهان داشتند، فریاد میزدند: «بیعاطفه باش تا خدا تو را رحمت کند!» این شعار آنها برای قتلعام مردم بیدفاع و کودکان معصوم بود. به فاصله چندماه بعد از کشتار وحشیانه «کفر قاسم»، «خانیونس»، جایی در نوار غزه، شاهد حمله مغولوار صهیونیستها شد؛ آنها باز هم شعار قبلی را تکرار میکردند و با همین شعار، 800 فلسطینی را به فجیعترین شکلممکن بهشهادت رساندند؛ تعدادی را زنده نگه داشتند، گوش و بینی آنها را بریدند و گفتند: به روستاهای بعدی بروید و بگویید اگر فرار نکنید، وضع همین است! در تاریخ بشر، چنین وحشیگری افسارگسیختهای کمنظیر است. آمریکا و اروپا در حالی صهیونیستها را صاحب رویکرد دموکراتیک میدانند و از آن حمایت میکنند که دست آنها تا مرفق به خون صدها هزار فلسطینی آغشتهاست. این جنایتها، در «عیترون»، «بنت جُبیل»، «اوزاعی»، «راشیا»، «عدلون»، «عباسیه»، «صبرا و شتیلا»، «برج الشمالی»، «عیون قاره»، «الخلیل»، «قانا»، «بیتالمقدس» و دهها منطقه دیگر در فلسطین اشغالی و جنوب لبنان تکرار شدهاست.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر

ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بورس هفته قبل را هم با عقبگرد پشت سر گذاشت تا امیدهای زنده شده در روزهای پیش از آن، دوباره کم رنگ شود. شاخص کل 3 درصد افت کرد و فارغ از حدود 20 درصد، قیمت ها نقدشونده و بعضا صعودی بودند. دیگر نمادهای بازار همچنان منفی و عمدتا صف فروش بودند. مهم ترین اتفاق هفته قبل اقبال نسبی به گروه بانکی و برخی تک نمادهای شاخص بازار و همچنین افت قابل توجه نرخ ارز بود. پیشتر درباره برخی تک نمادهای بازار که اکنون نقدشونده اند و در صورت تغییر مسیر بازار چشم انداز رشد مناسبی دارند، صحبت کردیم. این هفته، با توجه به داغ شدن موضوع دلار، دوباره سراغ روند کلی بازار و جهت نقدینگی می رویم و سناریوهای پیش روی نرخ ارز و بورس را بررسی می کنیم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
واکاوی پروندهای که فدراسیون فوتبال را در چالشی بزرگ فرو برده است
دو روز بعد از خبر انتقال قطعی ساختمان فدراسیون فوتبال و سه دانگ ساختمان باشگاه پرسپولیس احکام سنگین دستیاران ویلموتس هم روی میز فدراسیون فوتبال قرار گرفت. دستیاران ویلموتس در تیمملی که متشکل از مربیان اسپانیایی و بلژیکی بودند، حکم محکومیت ۷۰۰ هزار یورویی را علیه فدراسیون فوتبال ایران گرفتهاند که رقمی بسیار بالاتر از مبلغ بدهی به شستا است و همین اتفاق فدراسیوننشینان را با چالش جدی مواجه میکند. اینکه در این مدت یکی دو سال چه بر فوتبال ایران گذشته ابهام بزرگی است که هنوز پاسخی روشنی از سوی مسئولان ذیربط به آن داده نشده است. محکومیت بیش از 200 میلیاردی نباید ساده انگاشته شود و ورود نهادهای نظارتی و دستگاه قضا را می طلبد که بعد از نزدیک به 10 ماه هنوز اقدامات موثری را با مقصرات این پرونده انجام ندادهاند. ۲۷ مردادماه سال 1399 بود که اعلام شد فدراسیون فوتبال ایران به پرداخت جریمه سنگین به مارک ویلموتس محکوم شد و فوتبال ایران در شوکی سنگین فرورفت. بر اساس حکم فیفا، فدراسیون فوتبال ایران باید شش میلیون و ۱۳۷ هزار یورو بابت جدایی این مربی بلژیکی به او بپردازد. این حکم درحالی به فوتبال ایران شوک وارد کرد که سیدمهدی تاج رئیس وقت فدراسیون از ابعاد جدید این حکم سنگین پرده برداشت. او وقتی پیکان تند انتقادها را به سوی خود دید در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد و عنوان داشت وزارت ورزش در جذب این مربی بلژیکی نقش بسزایی داشته. او در همان برنامه با نشان دادن نامهای که پاراف وزیر ورزش را در آن داشت، تلاش کرد بار سنگین این پرونده را از دوش خود سبک کند. حساسیت به قراداد ویلموتس زمانی قوت گرفت که این مربی بلژیکی به شکل عجیب از تیم ملی جدا شد. پس از فسخ قرارداد و جدایی وی از تیم ملی فوتبال ایران، نحوه انعقاد و مبلغ قرارداد وی مورد بحث قرار گرفت و بسیاری از کارشناسان فوتبال قرارداد وی را مبهم و قابل بررسی دانستند. این درحالی بود که مهدی تاج معتقد بود قراداد با ویلموتس بسیار خوب بسته شده و خطری متوجه فدراسیون فوتبال ایران نخواهد بود اما ماجرا چند ماه قبل از حکم سنگین فیفا علیه فوتبال ایران شروع شد. دو سه ماه پیش از حکم سنگین فیفا علیه فوتبال ایران، ابعاد جدیدی از ابهامات قرارداد ویلموتس رسانهای شد تا سازمان بازرسی کشور به آن ورود کند. ۲۴ خردادماه، طاهری جعفری بازرس کل امور ورزش و جوانان سازمان بازرسی کل کشور از ورود سازمان بازرسی کل کشور به ماجرای قرارداد ویلموتس خبر داد و این نقطه ورود دستگاه قضایی به قرارداد ویلموتس بود: «در نحوه انتخاب و انعقاد قرارداد ویلموتس، ابهاماتی وجود دارد که با صدور ابلاغ بازرسی، موضوع به صورت خارج از نوبت در دست بررسی است. موضوع انتخاب این سرمربی در حالی که پیشنهادهای دیگری با مبالغ کمتر در شرایط مشابه وجود داشته یکی از موضوعات مورد ابهام است که در حال بررسی و اخذ توضیحات مسئولین مربوط در فدراسیون فوتبال هستیم.» ۱۷ تیرماه بود که مسعود سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان با رییس سازمان بازرسی کل کشور دیدار کرد. وی در این دیدار خطاب به رییس سازمان بازرسی کل کشور گفته بود: «خواهش من از سازمان بازرسی این است که همه زوایای این پرونده را بررسی کرده و کسانی که مرتکب تخلف شدهاند را معرفی کند.» از آن سو و در ۲۱ مردادماه 1399، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه در سی و یکمین نشست خبری با اصحاب رسانه در پاسخ به سئوالی در خصوص قرارداد ویلموتس گفت: «موضوع دقیقا بررسی گردیده و اشکالات احصاء شده و در فرآیند رسیدگی قرار دارد و نسبت به این موضوع تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد شد.» ۲۷ مردادماه نیز مسعود طاهریجعفری، بازرس کل امور ورزش و جوانان و میراث فرهنگی سازمان بازرسی کل کشور در برنامه فوتبال برتر با تشریح اقدامات و پیگیریهای این سازمان در پرونده سرمربی سابق تیم ملی فوتبال گفت: «این گزارش در حال حاضر مراحل نهایی خود را طی میکند تا برای ارسال به مراجع ذیربط آماده شود.» وی اظهار کرد: «مجموع پرداختی به ویلموتس برای ۶۳ روز حضورش در ایران، بیش از ۲ میلیون و دویست هزار یورو بوده است. نکته اینجاست که ما دراینبین، قریب به ۶۰۵ هزار یورو مازاد پرداختی داشتهایم.» موضوع پرداختی به ویلموتس معمای دیگری از این قرارداد جنجالی بود که مهدی تاج در یک مصاحبه دست به افشاگری زد و گفت که پول ویلموتس را با مجوز ستاد تحریم، شرکت شستا پرداخت کرده است. آن موقع بحث پرداخت پول ویلموتس از سوی شستا موجی ایجاد کرد که این پول از دسترنج کارگران پرداخت شده که جو عجیبی را علیه دولت و فدراسیون فوتبال بوجود آورد. اما موضوع شستا زمانی جدیتر شد که فدراسیون نتوانست این قرض را پرداخت کند. شرکت شستا در دو مرحله بحث تملیک ساختمان فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس را پیش کشید که در مرحله اول و با اعلام مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری شستا، که بدهی فدراسیون فوتبال بابت قرارداد ویلموتس از سوی وزارت ورزش پرداخت شده، به نظر موضوع را تمام شده تلقی کرد اما هفته گذشته وقتی شستا، انتقال مالکیت و صدور سند تکبرگ ساختمان فدراسیون فوتبال بهنام شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی را رسانه ای کرد مشخص شد آن چه که در مرحله اول از سوی شستا عنوان شده چندان جدی نبوده و یک بازی بوده. به هرشکل این قرارداد جنجالی که موجب تضییع فراوان به فوتبال شده، سرنوشت نامعلومی را سپری میکند. همان موقع که موضوع داغ و رسانهای شده بود باعث شد تا ۸ متهم در رابطه با پرونده ویلموتس به دادسرا معرفی شوند. اما کسی متوجه نشد سرنوشت این 8 نفر چه شده است، آیا برخوردی صورت گرفته. نزدیک به یکسال از این ماجرای جنجالی گذشته و هنوز همهچیز در حد یک حرف باقی مانده است. سؤالی که امروز مطرح است این است که حالا چه خواهد شد؟ محاکم قضایی با مسببان برخورد متناسب خواهند کرد؟ مطمئناً در این میان عدهای کوتاهی کردهاند و وظایف خود را بهخوبی انجام ندادهاند، آیا با این افراد برخورد خواهد شد. آیا با افرادی که در هر مرحله از قرارداد به آن توجه نکرده و کارش را درست انجام نداده برخورد مناسب و قاطع صورت میگیرد. عنوان شده بود که اموال افرادی که مقصر هستند توقیف خواهد شد اما تاالان چنین اتفاقی رخ نداده است. برخورد قاطع با مقصران و مسببان این قرارداد ننگین و اعلام شفاف آن مطالبه افکار عمومی است که امید میرود هر چه زودتر محقق شود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش
سال 86 در حالی پروژه مسکن مهر در خراسان رضوی و همچنین در دیگر مناطق کشور در دولت های نهم و دهم کلید خورد که قرار بود در سال 94 به اتمام برسد اما دولت دوازدهم نیز رو به پایان است و این پروژه هنوز با انواع مشکلات حقوقی ، نداشتن پیشرفت فیزیکی مناسب و نبود متقاضی برای برخی واحدها و ... دست و پنجه نرم میکند،، پروژهای که بسیاری از قشرهای کمدرآمد جامعه آسیبپذیر که توانایی خرید خانه را نداشتند میتوانستند از طریق آن صاحبخانه شوند، اگرچه این پروژه بسیاری از افراد را صاحبخانه کرد اما از همان آغاز، با انتقادهایی روبه رو شد، بسیاری از واحدهای مسکن مهر در جاهایی احداث شده بودند که استقبال کمتری از آن شد یعنی بهرغم اینکه به بهرهبرداری رسیدند اما متقاضی نداشتند و مشکلات حقوقی و نبود زیرساختهای مناسب نیز طی این سالها مسکن مهر را با چالشهایی جدی مواجه کرده است.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده
مارادونا توپ را برداشت، بهراحتی چند انگلیسی را جا گذاشت، مدافعان انگلیسی بارها فرصت داشتند بعد از غلبه مقابل نابغه فوتبال، حداقل با خطا او را متوقف کنند. اما انگار آنروزها مدافعان هم ترجیح میدادند ضیافت فوتبال زیباتر باشد و تماشاگران از هنرنمایی فوقستارههایی مثل مارادونا، پله، پلاتینی، کرایوف و... لذت ببرند. فوقستاره لقبی بود که به بازیکنانی داده میشد که یک تنه تیم را نجات میدادند. فوقستارهها بهتر از هر تاکتیکی بودند و میتوانستند در لحظات حساس گره هر مسابقهای را با نبوغشان باز کنند. البته فوتبال طی این سالها فوقستارههایی مثل مسی و رونالدو را داشته که حالا آن طراوت روزهای جوانی را ندارند. از طرفی هرچه دنیای فوتبال جلوتر میرود، اجازه ظهور به این فوقستارهها داده نمیشود. فوتبال فیزیکی، کار تیمی حساب شده، پرس سنگین ، آنالیزهای دقیق و.... باعث شده امثال نیمار، لواندوفسکی، توماس مولر، کینگزلی کومان، محمد صلاح، ونیسیوس جونیور، عثمان دمبله، امباپه و... که قرار بود قفل بازیها را با نبوغشان باز کنند در خیلی از موارد اسیر تاکتیک حریف باشند. نتیجه این برتری تاکتیک بر تکنیک این شد که دو تیم انگلیسی که شاید در ابتدای فصل لیگ قهرمانان کمتر هواداری انتظار حضور آنها را در فینال داشت، در حضور رئال، بایرن، بارسا، پیاسجی و... به فینال اروپا برسند. در این پرونده از جوانب مختلف این موضوع را بررسی میکنیم و میخواهیم بدانیم با رونق این سبک فوتبال، آیا عصر فوقستارهها به سر آمده؟
خطر فوتبال بدون ستاره
ستارههای بزرگ جذابترند اما ستارههای معمولی که بهجای استعداد با تلاش و استمرار به موفقیت رسیدند، واقعی و در دسترستر هستند
ستارههای پیاسجی دریبل میزنند، خودشان را به آب و آتش میزنند اما راه دروازه منچستر سیتی بسته است. نیمار عصبی شده، امباپه مصدوم از روی نیمکت با ناراحتی به بازی نگاه میکند. پاریسیها برای حضور در فینال استانبول گل میخواهند اما منچستریها هستند که روی ضد حملههای خطرناک موقعیت ایجاد میکنند و بالاخره بدون آنکه موقعیت خطرناکی به حریف متمول و پرستاره بدهند، به فینال لیگ قهرمانان اروپا راه پیدا میکنند. چند روز بعد همه منتظر هستند تا حداقل رئال با برتری مقابل چلسی یک فینال جذاب تر را رقم بزند؛ چون دنیای فوتبال به حضور تیمهای پرستاره و دوست داشتنی مثل بارسا، رئال، بایرن، میلان و یوونتوس در فینال عادت دارد. اما رئال هم مقابل چلسی چیزی برای عرضه ندارد. چلسی با پرس سنگین و کار تیمی حساب شده راحت رئال را شکست داد. حالا دوتیم را در فینال میبینیم که بازیکنان خوبی دارند اما فوقستاره ندارند. راستش با این که حضور در فینال حق این دو تیم بود اما فوتبال بدون حضور فوقستارهها یک چیزی کم دارد.
چرا فوقستارهها مهم هستند؟
تیمها و هواداران اصلیشان فوتبال را تماشا میکنند و از نتایج تیم محبوبشان لذت میبرند اما برای مخاطبان معمولیتر فوتبال در سراسر دنیا شاید واقعاً آن چنان فرقی نکند که برزیل در فینال جامجهانی باشد یا آلمان؟ رئال قهرمان لالیگا شود یا اتلتیکو. اگر گاهی بیشتر برزیل را به آلمان یا رئال را به اتلتیکو ترجیح میدهیم به دلیل حضور ستارهها و فوتبال جذابتر این تیمهاست و گرنه در خیلی از مواقع اصل نتایج تیمها تعیین کننده هواداری ما نیست. ما آرژانتین را در جام جهانی میپسندیم چون دوست داریم مسی را تا مراحل بالاتر ببینیم و از فوتبالش لذت ببریم. فوتبالیست های استثنایی مثل لوتار ماتئوس، الیور کان، کاناوارو و... در جامهایی مثل 1990، 2002، 2006 و... با تلاششان یک تنه نتایج را رقم زدند، اما ما بازیکنی را که پست اش هافبک دفاعی، دروازهبان یا دفاع وسط باشد دوست نداریم. فوقستاره باید مثل رونالدینیو جذاب و حتی گاهی پرحاشیه باشد، از نوع بازی تا ظاهرش همه تعیین کننده محبوبیت است، مثل بکهام که سانترهای خوبی داشت اما خوشتیپی بیشتر از هرچیزی عامل شهرت او شد. فوقستارهها مهم هستند چون با استعدادترند، چون شاید یکبار یک حرکت جالب انجام دهند که نتیجهای هم در بازی نداشته باشد اما سالها در یاد بماند. چون هواداران را به فوتبال میچسبانند و لذت تماشای فوتبال و هیجانش را با کارها یا رفتارهای خاص بیشتر میکنند. فوقستارهها الزاماً عملکرد بهتری ندارند اما حتی عملکرد ضعیف یا حاشیههایشان هم فوتبال را زیباتر میکند. آنها از جنس قهرمانان فیلمهای سینمایی هستند؛ به رویاها رنگ واقعیت میزنند، در حالیکه شاید پشت شهرت آنها کُلی آدم دیگر باشند که هرگز عملکردشان به چشم نمی آید. برای همیناست که همه سوارز، مسی و کریس رونالدو را بیشتر از بوسکتس، مودریج و ... میشناسند.
چرا دوران فوق ستارهها سرآمده؟
تا مدتها فوتبال یک الگوی ثابت داشت. هر دو تیم حمله میکردند؛ تیمی که بهتر از فرصتها استفاده میکرد بیشتر هم نتیجه میگرفت. یک تیم ضعیف ابایی از حمله به تیم قوی نداشت، روح فوتبال در جریان بود. اما کم کم با ظهور چند جرقه در فوتبال دنیا، تیمها فهمیدند که میتوانند با آنالیز دقیق، فوتبالی منظم و گاه روباتی، پرس شدید حریف، قدرت بدنی بیشتر و چند فاکتور دیگر رقبای بزرگ را خلع سلاح کنند. نمونه جالب آن 92 دقیقه فوتبالی است که تیم ملی ایران مقابل آرژانتین در جامجهانی 2014 ارائه داد و در نهایت دقیقه 93 و با یک لحظه غفلت و فضایی که برای شوتزنی به مسی داده شد، نتیجه یک بر صفر شد. اما حالا بر خلاف قدیم فوق ستارهها باید در خدمت تیم باشند. تاکتیک تیمی دستوپای بازیکن خوش تکنیک را میبندد، حالا کنترل توپ، فوتبال پرحوصله و تک ضرب و ارجحیت کار تیمی در اولویت است. شاید اگر مارادونا هم در این زمان فوتبال بازی میکرد ،نمیتوانست از لایههای متعدد تیمهای صاحب سبکی مثل اتلتیکو، منچستر سیتی و چلسی به تنهایی رد شود. البته برخلاف آنچه ما در لیگ برترمان میبینیم نمایش چنین تیمهایی دفاعی و ضدفوتبال نیست. در لیگ برتر ما مساوی گرفتن از تیمهای صدر چنان در اولویت است که از هر حربهای ولو غیر ورزشی برای آن استفاده میشود. اما منچستر سیتی تیمی است که میتواند ظرف چند ثانیه حمله رقیب را با یک ضدحمله برقآسا پاسخ دهد و برای مهار فوق ستاره ها برنامه دارد.
بالاخره تلاش یا استعداد؟
اینروزها بازیکنانی میدرخشند که در تاکتیک سرمربی جا افتاده باشند و نقششان را بهبهترین شکل ممکن ایفا کنند. ستارههای بزرگ جذابتر و الهام بخش ترهستند اما ستارههای معمولی که بهجای استعداد با تلاش و استمرار به موفقیت رسیدند، واقعی و در دسترستر هستند؛ آنها به هواداران فوتبال ثابت میکنند که میشود استعداد کمتر را با تلاش بیشتر، استمرار و حل شدن در کار تیمی جبران و حتی بر نوابغ غلبه کرد. حالا تیمها به جای یک فوقستاره، مجموعهای از چند بازیکن پرتلاش و بیحاشیه را دارند که یک مربی خوب آنها را هدایت میکند. اصول کار تیمی را میشود در هر کاری از موفقیتهای تیمهایی مثل سیتی یاد گرفت و بهکار بست.
یونان، ترکیه، عراق و کرواسی
تیمهایی که در ادوار مختلف، بدون فوق ستاره و فقط با اتکا به کار تیمی موفقیت های باور نکردنی داشتند
اگر تصور میکنید که حذف رئال با راموس، بنزما، هازارد و ... از لیگقهرماناناروپا و همچنین حذف پاریسنژرمن با نیمار، ناواس، دیماریا و ...، در برابر تیمهایی که ستارههای آنچنانی در ترکیبشان نداشتند اتفاقی کمسابقه است، سخت در اشتباه هستید. در ادامه به چند تیم اشاره میکنیم که بدون بازیکنان سرشناس و با تاکتیکهای تیمی به موفقیتهای خیرهکنندهای در مستطیلسبز رسیدهاند.
دانمارک در سال 1992| در یورو 1992، تیمملی دانمارک که با گلر فوقالعاده خود «پیتر اشمایکل» و تاکتیک تیمی، نمایش خیره کنندهای داشت، توانست در میان بزرگان فوتبال اروپا جام قهرمانی را بالای سر ببرد و یکی از عجیبترین قهرمانیهای تاریخ فوتبال را رقم بزند.
جمهوریچک در سال 1996| تیمملی جمهوریچک در مسابقات یورو 1996 و در حضور قدرتهای شماره یک اروپا، شگفتیساز شد و در حضور تیم های مدعی و بدون حضور ستاره ها به فینال رسید که مغلوب آلمان شد.
ترکیه در سال 2002| درجامجهانی ۲۰۰۲ در مسابقه رده بندی ،ترکیه برابر کره جنوبی قرار گرفت، کره ای که خودش شگفتی ساز دیگر جام جهانی 2002 بود. این بازی با نتیجه 3 بر 2 به نفع ترکیه تمام شد تا این تیم به مقام سومی این جام دست یابد. البته رسیدن کره به جمع چهار تیم را می توان به خاطر میزبانی و حاشیه های داوری دانست.
یونان در سال 2004| یونان در عین شگفتی توانست عنوان قهرمانی در یورو 2004 در پرتغال را کسب کند که معمولا از آن به عنوان ضعیفترین قهرمان تمام ادوار یورو یاد می شود. تیمی که با چندین برد یک بر صفر و به صورت ناپلئونی، تیمهای حریف را شکست داد تا به عنوان قهرمانی دست یابد.
عراق در سال 2007| برای نخستین بار در تاریخ فوتبال آسیا، عراق با شکست دادن تیم عربستان بالاتر از سایر مدعیان به مقام قهرمانی جام چهاردهم ملتهای آسیا رسید. عراق آن زمان که اصلا شرایط خوبی نداشت، شگفتیساز شد و بدون هیچ بازیکن نامآشنایی(حداقل در آن مقطع) به این افتخار دست یافت.
کرواسی در سال 2018| نایب قهرمان جامجهانی 2018، با نمایش منظم بازیکنانش، حتی شانس قهرمانی در جامجهانی را هم داشت. این تیم در راه فینال، انگلیس و روسیه میزبان را هم از پیش رو برداشت اما در بازی فینال، در برابر فرانسه ناکام ماند.
ستارهها دیگر تضمینکننده موفقیت نیستند
«مجید جلالی» از دلایل حذف رئال و پاریسنژرمن با آن همه ستاره و بازیکن سرشناس
و موفقیت چلسی و منچسترسیتی میگوید
مجید حسینزاده | روزنامهنگار
مجید جلالی، کارشناس باسابقه فوتبال درباره دلایل حذف رئالمادرید و پاریسنژرمن که ستارههای جذابتری نسبت به حریفشان در تیمشان بازی میکنند، می گوید: «باید بپذیریم تکنیکهای فردی رو به کم رنگتر شدن است و در دنیای فوتبال حرفهای امروز، کار تیمی موثرتر به نظر میرسد.» در ادامه، گفتوگوی ما با این مربی را در همین باره خواهید خواند.
چلسی یک تیم و رئال 11 نفر بود
او درباره اینکه آیا چلسی مستحق پیروزی در برابر رئال مادرید بود یا نه، میگوید: «اهمیت کار تیمی خیلی بیشتر از گذشته شده است. در بازی چلسی با رئال، شما تیم انگلیسی را یک تیم میدیدید در حالی که رئال مادرید را 11 نفر میدیدید و به همین دلیل، کیفیت بازی که توسط دو تیم ارائه شد، کاملا متفاوت بود. اگر اهل تماشای فوتبال باشید، متوجه شده اید کاری که چلسی اکنون انجام میدهد، خیلی شبیه لیورپول دو سال پیش است، با همان شکل و سیاق و البته همه جوره مستحق و شایسته صعود به فینال لیگقهرماناناروپا بود. خیلی هم خوب بازی کرد و نتیجه، عادلانه به نظر میرسد. در ضمن، سیتی هم در مقابل پاریسنژرمن با ستارههایش، همینطور بازی کرد و پیروزی مقتدرانهتری هم به دست آورد.»
تاکتیک تیمی همیشه مثمرتر بوده اما ...
جلالی درباره اینکه آیا فوتبال دنیا دارد به سمت استفاده بیشتر از تاکتیکهای تیمی در مقایسه با تکنیکهای فردی بازیکنان میرود یا نه، میگوید: «رعایت قواعد و پایبندی به تاکتیک تیمی، همیشه در تاریخ بهتر و مثمرتر بوده است اما یاد دادن آن به بازیکنان علاوه بر اینکه کار مشکلی است، زمانبر هم است، شاید به همین دلیل است که کمتر به آن توجه میشود. با این حال، چون مربی سیتی سه سال است که با آنها کار میکند، خیلی خوب تکنیکهای تیمیشان را بر تاکتیکهای بازیکنان حریف مثلا در همین بازی با پاریسنژرمن دیکته کردند به خصوص در حوزه مالکیت توپ. از آن طرف، چون مربی چلسی زمان کوتاهی است که روی نیمکت این تیم نشسته، روی روش دفاع کردن و پرس حریف به یک تاکتیک تیمی معقول و گرهگشا رسیده است.»
ایده توخل نو نیست ولی عالی اجرایش میکند
«توخل» آلمانی به اولین سرمربی تاریخ تبدیل شد که با دو تیم متفاوت در دو فصل متوالی به فینال لیگ قهرمانان اروپا صعود میکند. «جلالی» در این باره میگوید: «ایده توخل نو نیست ولی دارد به بهترین شکل ممکن، ایدههایش را اجرا میکند. بنابراین اهمیت استفاده درست از دانش فوتبالی، همینجا مشخص میشود. ما اگر از دانشمان به بهترین شکل استفاده کنیم، حتی اگر ایدهمان نو نباشد، باز هم موفق خواهیم شد.»
ستارهها دیگر تضمینکننده موفقیت نیستند
از جلالی میپرسم که به نظرش، این اتفاق یعنی کم رنگ شدن تکنیکهای فردی از جذابیت فوتبال کم نمیکند ؟ می گوید: «بگذارید یک مثال بزنم. همین پاریسنژرمن با آن همه ستاره در برابر چلسی به شدت تحت تاثیر نیمار بود و تلاش میکرد با نحوه بازی کردن این ستاره تیماش هماهنگ شود تا به گل برسد. این کار نشد، نخواهد شد و درست هم نیست. ستارهها دیگر تضمینکننده موفقیت نیستند. تیمهای بزرگ که بازیکنان بزرگی دارند، اگر مربی بتواند ستارهها را در خدمت تیم بیاورد، موفقیتهای شگرفتری به دست خواهند آورد. واضح است چنین مربیانی خیلی راحتتر از مربی که با بازیکنان متوسط میخواهد به پیروزی با رعایت تاکتیکهای تیمی برسد، به موفقیت و هدفشان خواهند رسید.»
یادگیری تاکتیکهای کار تیمی یک شبه نمیشود
این کارشناس فوتبالی درباره پیشبینیاش از نتیجه بازی فینال هم میگوید: «قبل از پاسخ به این سوال از شما میخواهم توجه داشته باشید که فوتبال آسیا هم میتواند به این سمت برود اما اینکه تیمهای شما به این قابلیتها برسند، چیزی نیست که به یک سال یا دوسال، شدنی باشد. یادگیری تاکتیکهای کار تیمی یک شبه نمیشود. این کار به شدت زمان بر است و جزو مسائلی است که نیاز به برنامهریزی و تلاش زیاد دارد. شما باید از پایه روی تیمتان کار کنید تا تیمتان به این قابلیتها و ظرفیت برسد. درباره بازی فینال با این توضیحات، من فکر میکنم در نهایت سیتی موفق باشد، هم به دلیل قابلیت ستودنیاش در مالکیت توپ و هم اینکه، سه سال است که با یک مربی برای رسیدن به اهدافش، تلاش می کند.»
استعداد و پشتکار یا کار تیمی؟
دکتر مهدی سودآوری | روانشناس
همه انسانها موفقیت را دوست دارند و همه برای موفقیت تلاش میکنند، با این که موفقیت برای هرکسی معنای متفاوتی دارد یا در حیطه متفاوتی تعریف میشود. در ادامه میخواهم به این سوال پاسخ بدهم که داشتن استعداد و پشتکار باعث موفقیت میشود یا کار تیمی؟ کدام یک مثمرتر است؟
داشتن استعداد برای موفقیت کافی نیست
برای موفقیت چهار عامل دانش، مهارت، منش و شرایط محیطی مهم هستند. منش به خلقوخو و استعدادهای افراد گفته میشود. برخی شخصیت هنری دارند و برخی درکی خاص از ریاضیات. وجود استعداد و همخوانی شخصیت با حرفهای که در آن فعالیت میکند برای موفقیت ضروری است، اما کافی نیست. دانش و مهارت هم نیاز است. برای کسب مهارت باید پشتکار داشت. تلاش و تمرین کرد. باید با ممارست و تمرین شایستگیهایی را که برای هدف مد نظر لازم است ، در خود پرورش داد. علاوه بر این، شرایط محیطی هم برای موفقیت لازم است. مثلا اگر یک تیم ورزشی را در نظر بگیریم، کار گروهی و تلاش جمعی آنها مهم تر از مهارت تکتک اعضا خواهد بود. ممکن است من بااستعداد و بامهارت باشم اما عملکرد پایین دیگران باعث شکست من هم بشود، یا برعکس. بسیاری از بازیکنان ماهر به علت تکروی و نداشتن فعالیت مناسب تیمی هم باعث شکست تیم و هم از بین رفتن شهرت خود شدهاند. توهم خود نخبهپنداری باعث میشود افراد به حرف و نظر دیگر اعضای تیم یا سازمان توجه نکنند. همواره خود را بهترین بپندارند که این نداشتن همکاری موثر باعث شکست کل مجموعه خواهد شد. در حالی که اگر هر یک از افراد یک تیم، گروه یا سازمان بهترین تلاش خود را برای انجام وظایفی که دارد، انجام دهد و تلاش دیگر اعضا را هم به رسمیت بشناسد، بهترین نتیجه حاصل خواهد شد.
کار گروهی منسجم نتیجه میدهد
آن چه موجب دستیابی یک گروه به موفقیت و برتری آنها به کار فردی میشود، پوشش نقاط ضعف یکدیگر است. کار گروهی منسجم و هدفمند نتیجه میدهد. هنگامی که بهتنهایی کار میکنید، افکار و ایدههای شما کمتر به چالش کشیده میشوند و اهمیت کار تیمی در این جا مشخص میشود.
افزایش مسئولیتپذیری هم از فواید کار تیمی است
انتظار انجام فعالیتها از سوی سایر همتیمیها، یک نیروی محرکه قوی برای افراد است. وقتی با گروهی کار میکنید که برای آنها احترام قائلید و دلتان نمیخواهد آن ها را ناامید کنید، انگیزه شما درباره موانعی که سر راهتان قرار میگیرد، قویتر خواهد بود. در این حالت میتوانید به شکل موثرتری با مشکلات روبهرو شوید. اهمیت کارتیمی در این جا نمود بیشتری دارد و به افراد کمک میکند در هر صورت به فعالیت بپردازند و حتی در روزهای سخت، کار را متوقف نکنند. در صورتی که یک فرد هرچند با استعداد هم باشد، ممکن است در زمان اجرای فردی یک کار، خسته و ناامید شود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جواد نوائیان رودسری – مهرماه سال 1335 بود که صهیونیستها، هشت سال بعد از تشکیل دولت جعلی اسرائیل، به روستای «کفر قاسم» حمله کردند؛ آنها تمام کشاورزانی را که در حال بازگشت از مزارع بودند، از دم تیغ گذراندند؛ حدود 40 کودک بیگناه هم، بخشی از این کشتار وحشیانه بودند. صهیونیستها در حالی که کف بر دهان داشتند، فریاد میزدند: «بیعاطفه باش تا خدا تو را رحمت کند!» این شعار آنها برای قتلعام مردم بیدفاع و کودکان معصوم بود. به فاصله چندماه بعد از کشتار وحشیانه «کفر قاسم»، «خانیونس»، جایی در نوار غزه، شاهد حمله مغولوار صهیونیستها شد؛ آنها باز هم شعار قبلی را تکرار میکردند و با همین شعار، 800 فلسطینی را به فجیعترین شکلممکن بهشهادت رساندند؛ تعدادی را زنده نگه داشتند، گوش و بینی آنها را بریدند و گفتند: به روستاهای بعدی بروید و بگویید اگر فرار نکنید، وضع همین است! در تاریخ بشر، چنین وحشیگری افسارگسیختهای کمنظیر است. آمریکا و اروپا در حالی صهیونیستها را صاحب رویکرد دموکراتیک میدانند و از آن حمایت میکنند که دست آنها تا مرفق به خون صدها هزار فلسطینی آغشتهاست. این جنایتها، در «عیترون»، «بنت جُبیل»، «اوزاعی»، «راشیا»، «عدلون»، «عباسیه»، «صبرا و شتیلا»، «برج الشمالی»، «عیون قاره»، «الخلیل»، «قانا»، «بیتالمقدس» و دهها منطقه دیگر در فلسطین اشغالی و جنوب لبنان تکرار شدهاست.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.













.jpg)
